کد خبر:14156
پ

خطای استاد و زیان دانشجو!!

مهندس رمضان کریمیان کارشناس رسمی دادگستری بدون هرگونه مقدمه ای بدوا مقرره ای که توسط برخی از دانشگاهها و برای برخی از مقاطع تحصیلی صادر شده ذیلا به سمع و نظرمیرسانم. “اساتید میتوانند به جهت حضور دانشجو درکلاس و ملاحظه پشتکار وی، تا سقف۱۰ نمره به نمره آزمون وی اضافه نمایند.” برخی اساتید محترم به […]

مهندس رمضان کریمیان کارشناس رسمی دادگستری

بدون هرگونه مقدمه ای بدوا مقرره ای که توسط برخی از دانشگاهها و برای برخی از مقاطع تحصیلی صادر شده ذیلا به سمع و نظرمیرسانم.

“اساتید میتوانند به جهت حضور دانشجو درکلاس و ملاحظه پشتکار وی، تا سقف۱۰ نمره به نمره آزمون وی اضافه نمایند.”

برخی اساتید محترم به تفسیر و استنباط خویش از مقرره مذکور، عدم حضور در کلاس را دلیلی بر تنبیه و کسر نمره آزمون کتبی و قانونی دانشجو تا ۱۰ نمره قرار میدهند. میخواهیم درستی یا نادرستی این استنباط را تحلیل نماییم.  اگر بخواهیم مقرره مذکور را تفسیر کنیم. لازم است مقرره ناقص باشد، یعنی ضرورتا ناگفته ای داشته باشد که اگر گفته نشود فاقد مفهوم گردد. که چنین چیزی نیست. یا مقرره باید اجمال و ابهام داشته باشد که باز هم هیچ ابهامی درآن وجود ندارد. بلکه منجز و صریح است. و یا باید با سایر مقررات واضعه تعارض داشته باشد که این هم متصور نیست. یا به علت فقد قانون بی اعتبار بوده و نتوان به اصل مقرره عمل نمود که آنهم موضوعیت ندارد. پس ملاحظه میشود، مقرره مذکور واجد هیچیک از شرایط تفسیر نیست . مگر مغالطه تمثیل شود ، مثلا بگوییم چون الف و ب از تمام مشخصات ج برخوردارند. حال که الف از مشخصه د  برخوردار است پس ب هم از مشخصه د برخوردار است. این یک قیاس مع الفارق و غیرقابل استناد است. چون قیاسِ مع الفارق، فاقد جامع میان اصل و فرع است. علیهذا مقرره مذکور فاقد اسباب تفسیر بوده و آنچه که استاد محترم بیان داشته ، صرفا استباط و احساس شخصی او بوده و بر تفسیری که منطبق بر اصول قانونی استوار باشد نیست. اما ممکن است گفته شود استنباط استاد شاید یکی از مصادیق مفهومی باشد. در اینجا به صراحت عرض میکنم به هیچوجه چنین نیست. زیرا مفهوم در مقابل منطوق است. مقرره مذکور ؛ چون یک جمله ترکیبی تام است . مدلولی دارد که آن مدلول ، منطوقِ مقره مذکور است. ساده تر عرض کنم، منطوق معنایی است که مستقیما و بیواسطه از الفاظ یک جمله ترکیبی تامه استنتاج میشود. بی آنکه الفاظ را کم یا زیاد و یا در موضوعٌ لَهِ الفاظ، تغییری داده شود . اما مفهوم ، معنایِ غیرمستقیمی از عبارت داشته و در مقابل منطوق است. حال اگر مفهوم، نفیا و یا اثباتا مطابق با منطوق باشد،  از آن به نام مفهوم موافق یاد میشود و اگر همان مفهوم موافق، درعلت و سبب با منطوق مساوی باشد ، مفهوم موافق مساوی یا قیاس مساوات پدید میاید. برای روشن شدن موضوع عرض میکنم اگر مقرره مذکور را به عبارت : “اساتید میتوانند به جهت حضور دانشجو درکلاس و ملاحظه پشتکار و انجام مرتب تکالیف ، تا سقف ۱۰ نمره به نمره آزمون کتبی وی اضافه نمایند .” تغییر دهیم. یک مفهومِ موافقِ مساویِ منطوق، ساخته ایم. اما اگر علت را در مفهوم ، نفیا و اثباتا شدیدتر از علت در منطوق قرار دهیم مفهومِ موافقِ الویت ساخته ایم  پس اگر بگوییم “اساتید میتوانند به جهت حضور مستمر دانشجو درکلاس و حضور در سمینارها و مشارکت در تحقیقات علمی دانشگاه تا سقف ۱۰ نمره به نمره آزمون وی اضافه نمایند .” یک مفهوم موافق الویت (قیاس الویت) پدید آورده ایم. زیرا علت و سبب در مفهوم نسبت به منطوق شدیدتر است. حال اگر مفهوم ؛ نفیا و اثباتا با منطوق مخالف باشد ، در اینصورت امکان آن دارد که مفهوم مخالف، از نوع شرطی باشد یا احترازی یا توضیحی، غایتی ، حصری ، لقبی یا عددی باشد . احترازی نوعی است که مقید به قید یا شرطی صریح یا ضمنی باشد در آنصورت مقرره مذکور به عبارت “اساتید نمیتوانند به جهت عدم حضور دانشجو درکلاس و عدم ملاحظه پشتکار ، تا سقف ۱۰ نمره مقرره را به نمره آزمون وی اضافه نمایند .” تبدیل میشود.  اما اگر مفهوم مخالف از نوع غایتی باشد تبدیل میشود به : “اساتید به جهت حضور دانشجو درکلاس و ملاحظه پشتکار وی نمی توانند بیش از ۱۰ نمره به نمره آزمون وی اضافه نمایند .” مقرره مذکور ، مفهوم مخالف حصری ندارد . زیرا مقرره بر تمام دانشجویان تسری یافته پس اگر بگوییم : “اساتید میتوانند به جهت حضور دانشجویان ترم اول درکلاس و ملاحظه پشتکار وی، تا سقف۱۰ نمره به نمره آزمون وی اضافه نمایند.” از مقرره بکلی جدا شده ایم و حکم جدید پدید آورده ایم. پس مقرره مذکور فاقد مفهوم مخالف حصری است. همینطور مقرره فاقد مفهومِ مخالفِ لقبی است. زیرا نمیتوان برای مقرره مذکور به دانشجو وصف و لقبی دهیم که مقرره فقط شامل آن وصف شود. این مطلب را قاعده “اثبات شی، نفی ما عدا نمیکند” دلالت مینماید . مثلا فلان دانشجوعالم است. دلیلش نمیشود که آن دیگر دانشجو عالم نیست. مقرره مذکور فاقد مفهوم مخالف عددی نیز میباشد. زیرا منطوق حصری است و مقید تا سقف ۱۰ نمره میباشد و منحصر به عدد ۱۰ نشده است.

مقدمات فوق مستندا به قواعد حقوقی و فقهی بصورت ریاضی گونه اثبات مینمایند آنچه که این اساتید محترم از این مقرره جهت الزام حضور دانشجو و کسر نمره بهره گرفته اند صرفا استنباطی است شخصی و احساسی! زیرا استنباط این اساتید ارجمند بر پایه هیچیک از اصول قانونی و اصول فقه و قواعد مدنی استوار نیست. ضمنا چنین استنباطی نه تنها بر اصل مبتنی بر تفسیر مضیق و اصل اصالت ارادهِ ظاهر و اصل نظم عمومی قائم نیست بلکه و جاهت شرعی نیز ندارد. زیرا در اسلام شارع مقدس و قانونگذار تکلیفی را بر مکلف بار نمیکند که سبب عسر و حرج و یا مشقت مکلف گردد . قاعده لاضرر ولاضرار فی الاسلام  نیز دلیل این امر است که در اسلام قاعده و حکم و مقرره ای زیانبار وضع نشده و نمیشود. به لحاظ قانونی هم چنین استنباطی مغایر مقررات و ضوابط وزارت علوم و تحقیقات و ناقض نظامات دولتی است. علیهذا این استادان محترم بر خلاف قواعد آمره نمیتواند عملا خود حکمی وضع کنند و عدم حضور را دلیل کسر تا ۶ نمره از آزمون کتبی قرار دهند. درخصوص تبعات عدم حضور در کلاس یا باید مقررات آمره وزارت علوم ملاک قرار گیرد که میتواند به اخراج دانشجو منتهی گردد و یا مقررات دانشگاه که مقرره مذکور را به عنوان امری تشویقی و حمایتی از دانشجو برای حضور در کلاس،  جایگزین حضور الزامی و تنبیهی بودن وزارت علوم نموده است. استاد نباید به میل خود قاعده وضع کند، باید تابع قواعد آمره مذکور در فوق باشد . در مانحن فیه وضع قواعد شخصی و اعمال آنها به زیان دیگران چنانچه خارج از قواعد مبتنی بر الزامات حکومتی باشد  مترتب بر مسئولیت مدنی است.

 

 

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چهار × 5 =

کلید مقابل را فعال کنید