«بُرسلان» گزینه اصلی استانداری گلستان!
با استقرار دولت جدید این روزها اسامی افراد بسیاری برای برعهده گرفتن سکان استانداری گلستان طرح میشود،اما نام « بُرسلان» به شکل جدی طرح شده است. به تحرکنو،فردی که نام و نشان چندانی ندارد، اما میتواند بیانگر وضع طنزی باشد که هم اکنون با آن مواجه هستیم و یادآور انتخاب استاندار گلستان در ابتدای شروع […]
با استقرار دولت جدید این روزها اسامی افراد بسیاری برای برعهده گرفتن سکان استانداری گلستان طرح میشود،اما نام « بُرسلان» به شکل جدی طرح شده است.
به تحرکنو،فردی که نام و نشان چندانی ندارد، اما میتواند بیانگر وضع طنزی باشد که هم اکنون با آن مواجه هستیم و یادآور انتخاب استاندار گلستان در ابتدای شروع به کار دولت یازدهم حسن روحانی است.
اینکه افرادی که نامشان به شکل مکرر از رسانههای مجازی ردوبدل میشود بیانگر یک موضوع است، آنکه تاریخ همواره در حال تکرار است هر چند ممکن است باب میل خیلیها نباشد.
سالها پیش در چنین اوضاع مشابهی، نام فردی به نام «بُرسلان» به عنوان گزینه اصلی استانداری گلستان مطرح شد هر چند این گزینه ساخته و پرداخته شیطنت رسانهای یک خبرنگار و یک کارشناس ارشد اقتصادی یکی از دستگاههای تاثیرگذار استان در نشست دوستانه اداری بود تا ضمن امتحان و ارزیابی اینکه چقدر طرح اسامی مندرآوردی ساختگی میتواند در جامعه گسترش پیدا کند؟ همچنین به افراد حاضر در آن جمع نشان دهد شایعات چه تاثیر شگرفی بر فضاسازی افکار عمومی دارد.
این شایعه در آن زمان مقطع آنقدر کارساز بود که رقبا و فعالان رسانهای اصلاحطلب را به تکاپو انداخت و حتی به واسطه اینکه یکی از کارکنان آن نشست دوستانه، داماد یکی از علمای استان بود لحظهبهلحظه اخبار و شایعات مربوط به این گزینه مندرآوردی استانداری (بُرسلان) را به مسوولان دفتر این چهره روحانی گزارش میداد در کمتر دو و سه روز «بُرسلان» بر سر زبانها افتاد، برخی مسوولان تاثیرگذار استان و رقبا را واداشت تا کم و کیف ماجرا را از طریق وزارت کشور پیگیر شوند و البته به وزارت کشور هم هشدار میدادند چنین انتصاب تحمیلی را نمیپذیرند!!!.
غرض از بیان این طنز واقعی اشاره به رایزنیها و لابیهای گستردهای است که این روزها در حال شکلگیری است و اسامی بعضا عجیب و غریب و سفارشی که بیشتر آدم را به تفکر وا میدارد یا این تصور به شما دست میدهد که این نامها بهانهای برای دلخوشی و مجالی برای طنازی است.
گزینههای متعدد و البته گاهی هم سفارشی برای فضاهای مجازی در حالی مطرح میشود که حتی هنوز وزیر کشور رای اعتماد نگرفته بود و تازه چند ساعتی از رای اعتماد آنان گذشته است، اما خاطرتان باشد شما نمی توانید جلوی تخیل و احساسات این افراد را بگیرید یا مانع چنین اتفاقی شوید.
هر چند در این گزارش بنا نیست مطلبی پیرامون کیفیت اسامی گزینههای احتمالی و توانمندیشان در حد اداره یک نانوایی بیان شود، اما واقعیت آن است که اکثر آنان، کوچکترین شناختی نسبت به سمت استاندار، استانداری و جایگاهی که میتواند در رشد و توسعه یک منطقه داشته باشد، ندارند.
متاسفانه اکثر آنان در ذهنشان بیشتر به نام و عنوان استاندار فکر میکنند، اما نمیدانند که این جایگاه جامع در شرایط کنونی کشور وارث چه مشکلات و هزینههایی است که بیان برخی از این تنگناها ممکن است باعث شود در تصمیم و عزمشان برای مدیریت این جایگاه خلل ایجاد کند.
اینکه یک استاندار چه برنامهای باید داشته باشد تا شرایط فعلی استانی همچون گلستان را که با محرومیتهای متعددی روبهرو است را به شرایطی بهتر مبدل سازد، شرایطی که استانداران فعلی و گذشته استان هم نتوانستند به سرانجام برسانند و بیشتر تلاش آنان در مسیر ثبات و حفظ وضع موجود بوده است.
این گزینههای رسانهای تاکنون اندیشه کردهاند که چه میزان از اختیارات استانداران قابلیت اجرایی دارد در حالی که با وجود گستردگی حجم اختیارات قانونی در موضوع مدیریت منابع مالی استان برخلاف اختیارات قانونی تاثیر چندانی ندارند.
به چه پشتوانهای جرات میکنند، نام خود را به عنوان استاندار طرح کنند در حالی که از مجموعه استانداری تنها به انتصابات احتمالی در حوزه محل خدمت خویش فکر میکنند و اینکه چه نفعی از این صدارت نصیبشان میشود.
آنان چگونه میتوانند مشکلات متعدد معیشتی و اجتماعی مردمی که تشنه عدالت و فسادستیزی هستند را مرتفع کنند و یا حداقل شرایط را از آنچه که هست به شرایط بدتری رهنمون نشوند.
در این میان نامهای کاغذی تا چه میزان با مشکلات معیشتی و حقوقی کارکنان این مجموعه آشنا هستند، نیروهایی که در حساسترین جایگاه دولت قرار دارند اما این روزها در فضاهای مجازی و حقیقی به شکل دایم منتقد وضع موجود هستند.
مطمئنا دولت مردم آیتالله دکتر رئیسی نقطه امید برای همه مردم، دوستداران نظام و کشوری است که حفظ امنیت و ثبات آن به سادگی حاصل نشده است
وهمه امیدوار هستند تا دولت جدید بتواند مرحمی بر مشکلات عدیده کشور باشد که در این بین استانداران منتصب به عنوان مجریان و ناظران سیاست دولت در استانها وظیفه خطیر و سترگی بر عهده دارند.
بدون تردید این مجموعه چندان نیازمند آدم های سیاسی و جناحی نیست، بلکه به انسانهای توانمند و مدیری نیازمند است که بیش از هر سخنی، عملگرا و صاحب برنامه عملیاتی برای تحول در شاخصهای توسعه استانی باشند که در شرایط کنونی در ردیف آخر اکثر شاخصهای توسعهای است.
اکنون استان نیازمند فردی است که بتواند با نگاهی جامع و با استفاده از تمامی توان نیروهای انسانی توانمند و خلاق موجود در استان و حتی کشور اوضاع را به گونهای رقم بزند که تحولی اساسی در شاخصهای غمانگیز و رو به پسرفت استان ایجاد کند.